Apophis : snake ring

ادهیرا ادهیرا ادهیرا · 10 تیر · خواندن 2 دقیقه

 

آپوفیس : حلقه‌ی مار

کاپل: ویکوک، نامجین

ژانر: انگست، معمایی، جنایی، اسمات

کاراگاه جئون دنبال قاتلی به اسم اکتبر می‌گرده، اما مظنون اصلی کسیه که یه تیکه از قلبش پیشش جا مونده و توی این شرایط، عدالت مزه خون می‌ده! 

 

 

«کارآگاه جئون، مردی که دچار اختلال تجزیه هویته و دنبال یه قاتل سریالی به نام اکتبر می‌گرده.. اوضاع خیلی هم بد نیست تا وقتی که متوجه می‌شه مظنون پرونده دوست پسر هویت دومشه!»

جئون جونگکوک/جونگهیون ۲۷ ساله

کیم تهیونگ ۳۰ ساله

جانگ هوسوک ۳۱ ساله

کیم نامجون ۳۲ ساله

کیم سوکجین ۳۳ ساله

مین یونگی/شوگا ۳۳ ساله

پارک جیمین ۲۸ ساله

مین شی‌یون/افسر مین ۲۷ ساله

هان سوهی ۳۰ ساله

کیم جی‌اون ۵ ساله

وندی/سون سیونگ‌وان ۲۵ ساله

پارک جه‌یونگ ۵۳ ساله

کیم سونهو ۵۴ ساله

‌‌ ‌(فعلا بین یونگی/هوسوک/جیمین کاپل مشخص و اصلی ای نداریم)

نام : آپوفیس، حلقه‌ی مار

نویسنده : اِدهیرا

ژانر : انگست، جنایی، عاشقانه، معمایی، اسمات، روانشناسی

1_ شخصیت "افسر مین/مین شی‌یون" با "مین یونگی" ارتباطی نداشته و کاراکتری مجزا می‌باشد.

2_ "جئون جونگهیون" نام اصلی همان کاراکتر "جئون جونگکوک" است که با توجه به خط داستانی تغییر اسم داده.

3_ موقعیت‌های زمانی و تاریخ های مختلف به صورت منظم چیده شدن، هر نکته‌ای که توی داستان دیده می‌شه قطعا دلیلی داره و بی دلیل نیست.

4_شخصیت‌های داستان می‌تونن با هم بی رحم باشن و انتقادی درباره‌ی رفتار سایکو طور شخصیت‌ها قبول نمی‌کنم.

5_کلمات دشوار و نامفهوم در لغت‌نامه‌ی پایین هر پارت توضیح داده می‌شن.

6_کاراکتر ها برای جلوگیری از اسپویل داستان در قسمت های لازم و پارت های جداگونه معرفی شده و پیشنهاد می‌شه زودتر از زمان مشخص سراغشون نرید.

آپوفیس به چه معناست؟

آپوفیس هیولایی شیطانی در اساطیر مصر باستان که در تاریکی مطلق زندگی می‌کرد. آپوفیس تجسم شخصیت شیطان و تاریکی می‌باشد و در مقابل ایزد روشنایی قرار می‌گیرد. 

درکل میشه گفت آپوفیس یه شیطان در تاریکی مطلقه که اگه بازی رو ببره دنیا در تاریکی فرو میره. 

سخن نویسنده:

ما آدما، همیشه زندانی‌ایم. فقط اندازه سلول‌ها متفاوته.. اول توی سلولی به اسم کیسه آب و بعد سلول‌های بزرگتر! 

خونه، مدرسه، محل کار و .. همشون قفس‌هایی هستن که محکوم به زندگی داخلشون هستیم. گاهی هم ما خودمون برای خودمون یه زندان می‌سازیم و خودمون رو حبس می‌کنیم. ما اسیر میشیم.. اسیرِ بهترین بودن، اسیرِ عاشق بودن، اسیرِ گناهکار بودن و بعد می‌نالیم از آزادی‌ای که گم شده. 

شاید مفهوم آزادی، برای قفسی باشه که دوست داریم داخلش زندگی کنیم. همون زندانی که معنای آزادی میده، همون میله‌های آهنین که با شادی احاطه شدن. امیدوارم یه روز، یه قفسی پیدا کنید که از اسیر بودن داخلش خوشحال باشید.