Apophis : snake ring


آپوفیس : حلقهی مار
کاپل: ویکوک، نامجین
ژانر: انگست، معمایی، جنایی، اسمات
کاراگاه جئون دنبال قاتلی به اسم اکتبر میگرده، اما مظنون اصلی کسیه که یه تیکه از قلبش پیشش جا مونده و توی این شرایط، عدالت مزه خون میده!
سخن نویسنده:
ما آدما، همیشه زندانیایم. فقط اندازه سلولها متفاوته.. اول توی سلولی به اسم کیسه آب و بعد سلولهای بزرگتر!
خونه، مدرسه، محل کار و .. همشون قفسهایی هستن که محکوم به زندگی داخلشون هستیم. گاهی هم ما خودمون برای خودمون یه زندان میسازیم و خودمون رو حبس میکنیم. ما اسیر میشیم.. اسیرِ بهترین بودن، اسیرِ عاشق بودن، اسیرِ گناهکار بودن و بعد مینالیم از آزادیای که گم شده.
شاید مفهوم آزادی، برای قفسی باشه که دوست داریم داخلش زندگی کنیم. همون زندانی که معنای آزادی میده، همون میلههای آهنین که با شادی احاطه شدن. امیدوارم یه روز، یه قفسی پیدا کنید که از اسیر بودن داخلش خوشحال باشید.
(تو میخواستی من رو یه انسان خوب ببینی که هیچ اشتباهی نکرده، یه انسانِ پاک. اما من از اول یه پسر شومِ گناهکار بودم، از من یه ریاکار نساز. من به دنیا اومدم که برای تو خون بریزم.)
نکاتی که باید در نظر داشته باشید:
آپوفیس یعنی چی؟ آپوفیس در افسانههای مصر باستان، یک هیولای مار شکلِ بسیار شیطانی بوده که در تاریکی مطلق زندگی میکرده و با ایزد روشنایی مقابله میکرده.
ژانر انگست چه ژانریه؟ ژانری که داخلش شخصیتها جنگِ روانی و ناراحتی های بسیاری رو تجربه میکنن.
این اولین فیکشن من با این ژانر دشوار هست (معمایی و جنایی) هر پارت یکبار ویرایش میشه اما بهرحال ممکنه بعضی اشتباهات از چشم دور بمونن پس اگر اشتباه تایپی یا نوشتاری دیدید به بزرگی خودتون ببخشید، درمورد صحنههای جنسی یا صحنههای جنایی انتقادی نمیپذیرم. مسئولیت خوندن با شماست. این فیک فول اسمات نیست پس انتظار زیاد نداشته باشید.